حق مسلم ما

اردیبهشت ۱۶، ۱۳۹۱

چگونه یک دیکتاتور میسازیم !

آیا هرگز از خودتان سئوال کرده اید که چرا مردم ایران با گذشت بیش از هفت هزار سال تاریخ  مدنی ایران زمین , هنوز برای بدست آوردن ابتدایی ترین حقوق انسانی و اجتماعی با حکومتهای خود مشاجره و مجادله و مخاصمه دارند ؟
در اینجا بصورت مختصر و مفید میخواهیم روند شکل گیری یک دیکتاتور را بازسازی کنیم ! باشد که از تاریخ درس بگیریم . تفاوت ما و اسلاف ما در مطالعه و تحقیق است و لاغیر !
آیا .....شاه اسماعیل صفوی, ... , محمد خان قاچار , رضا شاه پهلوی یا همین خمینی و خامنه ای گور به گور شده دیکتاتور بدنیا آمده اند ؟ من هرگز در تاریخ زندگی نمی کنم ! من در جغرافیای امروز زندگی میکنم , گذشته ها گذشته است و ما باید به فکر حال و آینده باشیم . برای همین فقط تا صد سال به عقب بر میگردم و نه بیشتر , اگر چه معتقدم حتی یک روز هم نباید به عقب برگشت اما برای  بهتر بیان کردن نظراتم ناگزیر به عقب باید بر گردم !
محمد خان قاجار قبل از به قدرت رسیدن  که بود ؟  رضاخان میرپنج قبل از پادشاهی که بود ؟ سید روح الله قبل از خدا شدن که بود ؟
هیچکدامشان شخصیتی نبودند ! نه سواد داشتند و نه نفوذ , قدری زرنگی داشتند و کمی شانس و مقداری زبان ! از مردم ساده کوچه بازار بودند . از مردم عادی . از ما مردم ! نه کمتر و نه بیشتر
ما مردم با فرهنگ ایران که ادعایمان در داشتن  دانش , فرهنگ و تمدن گوش جهانیان را کر کرده و چشم جهانیان را کور ! یک نفر را بزرگ میکنیم , درست مثل یک بادکنک ! آنقدر عناوین و القاب برایش میسازیم که تا حد خدایی او را می رسانیم . او را منجی خودمان می دانیم و همه خیر و شر دنیا را از او میخواهیم ! حتی چهره اش را در ماه می بینیم و از برای تبرک دستمال گردن اورا بین خودمان تقسیم میکنیم ! دستش رامی بوسیم و کفشش را به فرچه زبان واکس میزنیم !صبح تا شام در کوچه و بازار

با سرنا و دهل برایش تبلیغ میکنیم و جانمان را فدایش میکنیم !
آنقدر برایش دست میزنیم و جاوید جاوید میکنیم که از زندگی خودمان فراموش میکنیم ! اصلا یادمان میرود که چرا اینقدر زنده باد و مرده باد گفتیم ! از خاطرمان پاک میشود که چرا کدخدای قبلی را حذف و کدخدای جدید آوردیم ! فقط یاد داریم بگویم جانم فدای فلانی ! جاوید فلانی ! زنده و پاینده باد فلانی ! فلانی را دعا کنید ! روح منی فلانی , بت شکنی فلانی و....
آیا هر گز از خودتان سئوال کرده اید , اگر یکجا بنشینید و صبح تا شام برایتان مدیحه گویی کنند و برایتان دست بزنند و بعد از نام شما بیش از نام پیامبر صلوات بفرستند چه احساسی خواهید داشت . ؟ اگر شما را همسنگ خداوند بدانند و خطاب کنند چه حالی دارید . ؟ اگر برایتان تعظیم و تکریم کنند و با چاپلوسی اسم شما را هم تراز خدا بدانند چه حالی دارید ....؟

ننجون مهدی هم اگر اینقدر برایش نوشابه باز کنند و هندوانه قاچ , بعد از مدتی باور میکند که واقعا شاه خداوندگان است یا رهبر و نماینده الله ! دیکتاتور یعنی همین ! به همچین ادمی که توهم قدرت لایتناهی دارد میگویند دیکتاتور !
خودمان سرباز را شاه میکنیم خودمان ملا را رهبر میکنیم  , و آنقدر ثنا گویی و چاپلوسی و تملق میکنیم که طرف باورش میشود منجی عالم بشریت است و حرف او کلام آخر یا حکم الهی !
آنوقت همین بابا با زور اسلحه چادر از سرمان میکشد ناراحت میشویم ! با زور اسلحه چادر سرمان میگذارد ناراحت میشویم !
خودمان او را همتای خدا قرار داده ایم ! خودمان او را سرپرست گذاشته ایم ! خودمان او را حاکم کرده ایم و آنقدر بادش کرده ایم که میخواهد بترکد ! خودمان به او مشروعیت و مقبولیت بخشیده ایم ! خودمان به او اجازه داده ایم مادام العمر بر ما حاکم باشد و برایمان قانون بنویسد و اجرا کند ! اما تا بگوید نان از گندم است از او بدتر نیست !
..... خوب زیاد ننویسم که میدانم خواندن مطالب طولانی هرگز در ذهن مطالعه کننده اثر ندارد . اما ... اما ... اما ... اما ... این روزها با ضعیف شدن حکومت فاشیستی و دیکتاتوری اسلامی ایران , خیلی ها دنبال یک چهره جدید هستند تا او را به مرز الهیت  برسانند و بر خودشان حاکم کنند !
ما چگونه ملتی هستیم . در حالی كه عقب مانده ترين كشورهاي حهان ، در حال حاضر، همه روزه  هزاران كشته , هزاران زندانی , هزاران اسیر و تبعیدی و....مي دهند تا كشورشان را از لوث وجود حكومتهاي فردگرای موروثي و خانوادگي نجات بدهند ، آنوقت يك عده مي خواهند كنتور سيستم سياسي  ايران  را دوباره صفر كنند و مردم را پشت سر  یک نفر  ( میرحسین - رضا - مریم - یا یک دیکتاتور زاده دیگر ) به خط كنند  , اين شرم كردن دارد.

از چاله به چاه که میگن همینه !

دیکتاتوری فردگرای اسلامی با عنوان جمهوری چه فرقی با پادشاهی دیکتاتوری فردگرا دارد ؟

کی میخواهیم بیدار شویم ! بس است این سیکل معیوب حکومت سازی
از ماست که بر ماست
کاش بجای طرفداری این و ان اعتماد بنفس داشتیم و برای خودمان بت نمی ساختیم 
چه چیز ما کمتر از کله زردهای آمریکا و اروپا ست ؟؟؟؟؟
مقصر رهبران اپوزیسیون نیستند ! نه آقای مشروطه پادشاهی  بد است نه آقای جنبش سبز نه خانم مجاهد خلق  نه آقای کمونیست و نه اقای جمهوری خواه .... ما مردم ایران بد هستیم ! ما مردم ایران الفبای حزب داری را بلد نیستیم , بجای اینکه یکنفر را باد کنیم و سجده کنیم ! باید از او بخواهیم با سایر رهبران احزاب بدون هیچ پیش شرطی صحبت کند . اینکه یکنفر بیاید و بگوید من مجلس بزرگ یا شورای ملی یا کنگره ملی یا ... درست میکنم همه بیائید زیر این چتر اصلا منطقی نیست و معنایش این است یا ما یا هیچکس دیگه ! بجای طرفداری از یک نفر و او را تا حد خداوندی باد گردن در نهایت ادب و احترام باید از او بخواهیم بدون پیش شرط با بقیه حرف بزند و سر یک میز بنشیند !
این مشکل ما مردم است و ناشی از فقر سیاسی ما مردم , اول از همه خودم , رهبر حزبمان جلسه میگذارد چهارحزب را دعوت میکند دو تا را نه ! بعد ما برایش دست میزنیم , و او را حلوا حلوا میکنیم .
اگر متهم به سبزالهی بودن نشوم , یک حرف میرحسین موسوی را هرگز فراموش نمی کنم . او گفت هر ایرانی یک ستاد , هر ستاد یک رای ! نتیجه اش شد جنبش سبز و سه میلیون نفر توی خیابان . او نگفت هر شاهی , هر مجاهد , هر کمونیست , هر اسلامی یا هر ... او گفت هر ایرانی !
اگر به ایران آباد و ازاد می اندیشیم باید از رهبران حزبمان ( اپوزیسیون ) بخواهیم تا با بقیه بدون پیش شرط و بدون ایجاد نام و چتر صحبت کند ! هواداری یکجانبه ما هرگز به ازادی و رفاه نمی رسد , بارها آزموده ایم
ای رهبر جمهوری خواه چرا با کمونیستها حرف نمی زنی ؟ ای رهبر پادشاهی مشروطه چرا با فدائیان حرف نمی زنی ؟ ای رهبر مجاهد چرا با سوسیالیسته حرف نمی زنی ؟ ای رهبر ... چرا با ... حرف نمی زنی ؟
نمیخواهیم برایمان شورای ملی و اتحاد بزرگ و کنگره ایرانی و... درست کنی , با بقیه حرف بزن !
دولتی قدرت دارد که اپوزیسیون قدرتمندی داشته باشد و با دیگران حرف بزند ! تو که امروز رهبر حزب من هستی و من قربان صدقه تو میشوم و هیچ قدرتی نداری و با بقیه حرف نمی زنی ! فردا اگر به قدرت برسی , خمینی نخواهی شد ؟
خمینی هم اولش یک طلبه خوش الحان بود !