حق مسلم ما

تیر ۰۲، ۱۳۸۸

دولت محمود احمدی نژاد بیشترین اشتغال را در کشور ایجاد کرده است


چماقداری که خبرنگار روز با وی صحبت کرده است .
سلام برادر خسته نباشی / خدا عمرت دهد. التماس دعا (او که در چشمانش دلهره نهفته است، لهجه غلیظی دارد) اهل کجا هستی؟ /تربت زن و بچه هم داری حتما؟ / نی. زن و بچه خرج دارد. من بیکارم. بیکار؟ مگر تو بسیجی نیستی؟ حقوق نمی گیری از سپاه؟/ نی. بسیجی نیستم که. بیکارم. ولی الان که سرکاری؛ نه؟ /ها! چوبدستی چرا دستت گرفتی؟ //ما را آورده اند اینجا تا منافقین را بزنیم. این چوبدستی را هم برای همین به ما داده اند. چه کسی داده؟/ حاجی. گفته جوری بزن که دیگر بلند نشود. اینها خائن هستند. خودت چه فکر می کنی؟ /من به این کارها کاری ندارم؛ پولم را می گیرم. ها! آنها پول داده اند تا بزنم. توباشی نمی زنی؟ حالا چقدر می دهند؟ /روزی 200 تومان. [خنده ای می آید توی چشم هایش]200 هزار تومان چند روز است آمده ای تهران؟ / 3 روز. 7 روز دیگر قرارست بمانیم. کسان دیگری که با تو هستند از کجا آمده اند؟ همه را نمی شناسم اما در آسایشگاه ما از مازندران، اراک و خوزستان هم آدم هستند. از تربت حیدریه و خواف هم هستند. [نوشیدنی اش را خورده است. در خواست یک نخ سیگار می کند. می دهم. آتش می زند. در حال دود کردن سیگار به حرف زدن ادامه می دهیم. ] عرب هم هست بین تان. نه؟/ آره؛ ولی من شنیدم آنها را به هتل برده اند. می گویند از لبنان آمده اند. دیشب که به ما شام تن ماهی دادند، بچه ها می گفتند به عرب ها غذای خوب می دهند. آسایشگاه شما کجاست؟ /نمی دانم. تهران را بلد نیستم. اما دور است. اینطرفی می رویم تا می رسیم به آسایشگاه. ( او شرق تهران را نشان می دهد). تا حالا تهران آمده بودی؟ /نه ؛اولین باراست. نماز هم می خوانی؟ / بله. اما اینجا می گویند وقتی در ماموریت هستی دستشویی هم نباید بروی. ناراحت نمی شوی مردم را می زنی؟ / مردم؟ حاجی می گوید کسانی که شعار می دهند منافق هستند. من حرف او را قبول دارم. او حاجی است. می دانی حاجی دروغ نمی گوید. [در این موقع مرد هیکلمند و چاقی وارد مغازه می شود. با اخم به دور وبر نگاه می کند و چشمش به آن جوان می افتد. ] می گوید: اینجا چه می کنی؟ با کی حرف می زدی؟ مرد جواب می دهد: هیچی؛ آمده بودم کانادا بخرم. برو سر پست خودت. یا الله. مرد... منبع خبر