نمیدونم این برنامه ی بفرمایید شام من وتو تی وی را می بینید یا نه! بماند که من زیاد پیگیر و دنبال کننده اش نیستم چون این روزا حال و حوصله ی تحمل خودم را هم به زور دارم چه برسه به ایرانی هایی که هنوز در تبدیل از قوه به فعل واژه هایی نظیر از خود راضی، خود شیفتگی، خود خواهی و... گرفتارند. به هر روی، این برنامه هم یک از هزاره که عیار واقعی این جماعت(ایرانی ها!) را به دور از تعمیم ناروا، نشون میده! جامعه ی آماری کوچک و مشت نمونه ی خربار از واقعیتی که امروز دگرگونی مثبت را در داخل و خارج به نفع خودشون و خودمون، خودداری کرده و مانع اومده! برنامه ای مثل بفرمایید شام، ترجمان و بازتاب دهنده ی خوی ها و خصلت های بیمارگونه ی ما ایرانی هاست و بی جنبگی که در خون ما رفته...
شرمنده ام، من نه اهل خودسانسوری هستم و نه بازی داده/کرده شدن! اما تا کی ذکر مصیبت بد بودن سیستم حکومتی و تکرار مدحیه ی خوب و گنده بودن فرهنگ و تمدن ایران؟! این را که دیگر نوزادان داخل رحم هم از بر شده اند!! چیزی که به نظر من اگر همراه با عمل گرایی معکوس وار نباشد، اتفاقا مضر است و موجب سلب مسولیت از نقش مخرب تک تک خود ما!... تصمیم هم داشتم دیگه کمتر یا اصلا از این استتوس های حال-بد-کن ننویسم! اما چه میشه کرد که هربار خنجری آخته از سوی دشمنان دوست نمای پوستین پوش روی گردمون میشینه؟! من آدمی نیستم که از کسی توقعی داشته باشم (البته شاید احمقانه گاها مرتکب این حماقت بچه گانه شدم!) چون توقع، زاینده ی توقعه و معتقدم اگر کاری را کردی چشمداشتی هم برای جبرانش نداشته باش، اما خیلی درد داره که ببینی کسانی که دلسوزانه و خالصانه فارغ از هر ایدئولوژی تنها بر مبنای دوستی و اهداف مشترک مبارزاتی، با تموم جونت حامیشون بودی، یهو با پتک بر سرت بکوبن و گربه وار بر همه ی دل سوزی هات چنگ بزنن! و این بی شرمی ناجوانمردانه ی خودشون رو در قالب کاری نظیر بلاک کردن در این فیس بوک مزخرف بازتاب بدن!(نمیتونم اسم بیارم، شاید هم آوردم!) خلاصه این که من هنوز اندر خم یک کوچه ی درک عیار واقعی این جماعتم و هنوز، شب و روز مرور میکنم که: به کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژنده ی خود را؟!...منبع اصلی مطلب