حق مسلم ما

مهر ۲۹، ۱۳۹۱

زندگینامه بمبعلی بمبساز ( قسمت اول )

قسمت اول ( کودکی و نوجوانی )
بمبعلی بمبساز در منزل یک روحانی بی‌بضاعت، که آنموقع آخوند می‌گفتند، به دنیا آمد. پدرش آسید جواد بمبساز در مسجد آذری‌ها در شهر مشهد پیش‌نماز بود، و مادرش منزل بود.
از لحظه تولدش فیلم و عکس یا سند تاریخی موجود نیست اما به قول خواهر ناتنی عمه ناتنی اش در هنگام تولد و پس از خروج از مهبل مبارکه منزل , رو کرد به قابله ناتنی خواهر ناتنی اش و گفت " یا علی " !
قابله او را آسدعلی نام نهاد , اما آسد جواد گفت قابله را دوست دارم اما نظرم به نظر خواهر ناتنی نزدیکتر است و لذا او را بمبعلی نامید .
بمبعلی از همان کوچکی علاقه زیادی به بمب داشت و هر وقت شیر میخورد , خیر سر باباش چند بمب شیمیایی به سلامتی ائمه اطهار در فضای ملکوتی اتاق رها میکرد که این امر موجب شادی اعضای خانواده میشد .... !
پسر سیزده ساله ای بود , بسیار جذاب و خوش بر و رو و بسیار خوش آواز و خوش آهنگ که مجتبی نواب صفوی او را دید و به آسد جواد گفت در صورت این نوجوان درخشش بمب اتمی می بینم !
هفت سال پیش از آن، نواب صفوی گروه فدائیان اسلام را برای ترور احمد کسروی تشکیل داده بود. یک سال طول کشید تا فدائیان اسلام موفق شدند کسروی را ترور کنند. عبدالحسین هژیر وزیر کشور وقت، بجای محاکمه‌ی فدائیان اسلام، تصمیم گرفت از آنها دلجوئی کند. هژیر اصولاً اهل مماشات و کسب تکلیف از نهاد روحانیت بود، به همین دلیل با نهاد دادگستری میانه‌ای نداشت. به اصرار او سید حسین امامی، عامل ترور کسروی، از زندان آزاد شد. همین حسین امامی چهار سال بعد هژیر را که برای مراسم روضه‌خوانی به مسجد سپهسالار رفته بود ترور کرد که در نوع خود قدردانی بی‌نظیری بود.
و همان شد که از همان کودکی ساواک و تمام سازمانهای امنیتی جهان دنبال او بودند بلکه بتوانند سر او را چون سر مار بکوبند ! اما خواست خدا چیز دیگری بود , و ظاهرا نظر الله به نظر ماموران نزدیک نبود .
از دوران زندگی بمبعلی در دوران نوجوانی احادیث و روایاتی نقل شده است که چون اجماع سنی و شیعه بر آن یکی نیست و به لحاظ حفظ آبرو و احترام بمبهلی از ذکر آن معذوریم که قرار نیست در این زندگی نامه مطالب 18 + بنویسیم .
بمبلی در مکتبخانه محلی مشهد که آنروزها توسط روحانیون برجسته اداره میشد ملبس به لباس آخوندی گردید و تحصیلات حوزه ای خود را در باب مفعول و مفعولات تا سنین جوانی ادامه داد ! روایاتی نقل شده که بمبلی در مکتبخانه محبوب بود و همگی اخوندهای مکتبخانه علاقه داشتند به او درس دهند و با اوحجره تدریس خصوصی داشته باشند . او بسیار باهوش و فعال بود و بعد از دوران نوجوانی و در آستانه سنین جوانی به مکتبخانه حاج شیخ اسد الله خان رفت تا ....

قسمت دوم ( دوران جوانی ) در روزهای اینده در همین وبلاگ