ایران ، دختر سی ساله بیوه که بیش از ده خواستگار دارد (از ثروتمند ترین دختران خاورمیانه )
از وقتی یادم میاد صیغه این و اون شده ام . هنوز بچه سال بودم که بابام منو موقتی صیغه یک مهندس کرواتی کرد یارو بازرگان بود اما چند ماهی بیشتر زن موقتش نبودم تا اینکه بابام منو صیغه یه دکتر کرد یارو خیلی پر چونه بود خیلی حرف میزد خیلی هم ترسو بود و از عمل هم خبری نبود . بعضی ها به او بنی حرف میگفتند ... تا اینکه یک روز اومدم خونه دیدم مانتو منو پوشیده و از خونه فرار کرده . خاک تو سر ترسوش...
... خلاصه تا بابام زنده بود که بود . از وقتی هم که سال 68 به رحمت خدا رفت ، این عموی شیرگی من شده همه کاره ام . و هر چهار سال یکبار بدون اینکه نظر منو بپرسه منو صیغه یه کسی میکنه . ... الان ده تا خواستگار دارم نمیدونم به کی باید بگم با اجازه عمو شیرگی بله !
... خلاصه تا بابام زنده بود که بود . از وقتی هم که سال 68 به رحمت خدا رفت ، این عموی شیرگی من شده همه کاره ام . و هر چهار سال یکبار بدون اینکه نظر منو بپرسه منو صیغه یه کسی میکنه . ... الان ده تا خواستگار دارم نمیدونم به کی باید بگم با اجازه عمو شیرگی بله !
الان ده تا خواستگار دارم که نمیدونم زن کدومش بشم .
از خواستگارهایم برایتان مینویسم تا منو کمک کنید چیکار کنم . ؟
1- الان صیغه اش هستم و هنوز تقریبا شش ، هفت ماه از مدت صیغه باقی است . میگه میخوام 4 سال دیگه هم تو رو صیغه کنم . ... اما من دوستش ندارم هم خیلی زشته هم اینکه نفقه نمی دهد . ماهی یکبار هم گوشت و برنج نمی بینم . بعلاوه از من میخواد به روسها و سوری ها و لبنانی ها هم حال بدم . از من مایه میزاره برای دوام و بقای خودش . .... اگه هم چیزی بگم با چاقوی زنجان منو تحدید میکنه .... همه دوستاش سپاهی هستند و تا دلتون بخواد به من می رسند ... به عمو شکایت کردم گفت خفه شو ... ای خدا نمی خوامش .... ای خدا دوستش ندارم ...همچین دستمال ابریشمی دستش گرفته برای عمو شیرگی که الان شده بلبل باغ عمو ....ای خدا منو از دستش خلاص کن ....
2- جوان و خوشتیپ است با چشمانی آبی ، میگن شهردار است و انگار تو شهرداری قالی می بافه . قبلا قالی مهرورزی می بافت اما حالا قالی سازندگی می بافه . چیزی نداره و کار مثبت و بدرد بخوری هم بلد نیست .اما خوب خالی بند است . همه سرمایه اش همون چشمان ابی اش است که جونم میره براش قبلا هم اومده خواستگاریم اما اون لحظه اخر قهر کرد و رفت ...
3- میگن خیلی عادل است اما من که عدالتی از او ندیده ام ، معتاد به مواد مخدر است . اگه عمو منو مجبور کنه صیغه اش بشم راه به راه باید براش منقر و آتیش درست کنم ...
4- یه آخوند 72 ساله که همیشه خواب است . آخه این هم شد خواستگار . از خدا میخوام کمک کنه که صیغه اش نشم. استاد تقیه است . برای اینکه شوهرم بشه حاضره هر کاری بکنه . بابا من جوانم و سی سال دارم . خاک بر سرش این پیرمرد هوس باز .
5- این واقعا روحانی است . وقتی کار میدم دستش بی عرضگی میکنه و هیچ غلطی نمی کنه اما همین که کار رو از دستش میگیرم میشه منتقد و اپوزیسیون و کارشناس و... خیلی چشم هیز است ... بدم میاد کاش لنگش بشکنه و نیاد خواستگاریم .
6- خیلی ها به او میگن پدر ، حالا نمی دونم میخواد برام شوهری کنه یا پدری . اهل رفسنجان است و خیلی هم ثروتمند اما دهنش بو میده . خانوادگی دهنشون بوی نفت میده ، من که نمی تونم با یه شوهری زندگی کنم که دهنش بو بده ، تو میتونی ؟
7- اون قدیما که دختر بچه بودم و آمریکا به من نظر بد داشت و عراق هم به من تجاوز کرد این اقا مهندس تتیش مامانی شوهرم بود . آدم بدی نیست ولی نمی تونه از زن و بچه اش محافظت کنه . وقتی شوهرم بود همه چیز کوپنی بود . حتی خوابیدن هم کوپنی بود . بعضی ها به او میگفتن مهندس کوپنی به جای مهندس موسوی خدا نکنه دوباره شوهرم بشه .
8- این یارو میگن دکترای کودکان است . از ولایات عمو شیرگی هم هست .اگه زنش بشم راه به راه باید بچه بیارم و سرباز امام زمان بزرگ کنم . شاید هم گوشت جلو توپ و تانگ دشمن . سابقه خوبی نداره . در امضای قرار دادهای تحقیر کننده و ننگین سرآمداست . خیلی بز دل و مذخرف است . یه زمانی وزیر خارجه بوده . خدا کنه بمیره که اگه پا چفت بیاد خواستگاریم عمو منو به او خواهد داد . عموم خیلی دوستش داره ولی من که از او متنفرم .
9- این عبد الله نوری همون کسی است که دلم میخواد صیغه اش بشم . هم کار بلد است . هم اخوند است هم ترسو نیست . اما عمو شیرگی گفته اگه این طرفا پیداش بشه میدم پاشو بشکنند . اگه کمک کنید شوهر موقتم میشه !
10- این اقا قبلا هشت سال صیغه اش بوده ام . ادم بدی نیست اما کمی ترسو است . اگه قرار باشه عبد الله نوری نتونه بیاد خواستگاریم ترجیح میدم زن صیغه ای همین سید بشم تا اون کسانی که عمو شیرگی برام انتخاب میکنه . حد اقل این خاتمی روی صندلی میشینه و با دست غذا نمی خوره . با دهن پر حرف نمی زنه و منو اجاره نمیده به نامحرم ها و اعراب . البته یه اشکال کوچولو داره ، روم به دیوار جهاز جنسی مردونگی اش کوچیکه . ولی به هر حال از شوهر الانم خیلی بهتره .
حالا کیو انتخاب کنم ؟ البته من که کاره ای نیستم . عمو شیرگی تا چه بخواد . مگر اینکه همه بیان پای صندوق رای !
از خواستگارهایم برایتان مینویسم تا منو کمک کنید چیکار کنم . ؟
1- الان صیغه اش هستم و هنوز تقریبا شش ، هفت ماه از مدت صیغه باقی است . میگه میخوام 4 سال دیگه هم تو رو صیغه کنم . ... اما من دوستش ندارم هم خیلی زشته هم اینکه نفقه نمی دهد . ماهی یکبار هم گوشت و برنج نمی بینم . بعلاوه از من میخواد به روسها و سوری ها و لبنانی ها هم حال بدم . از من مایه میزاره برای دوام و بقای خودش . .... اگه هم چیزی بگم با چاقوی زنجان منو تحدید میکنه .... همه دوستاش سپاهی هستند و تا دلتون بخواد به من می رسند ... به عمو شکایت کردم گفت خفه شو ... ای خدا نمی خوامش .... ای خدا دوستش ندارم ...همچین دستمال ابریشمی دستش گرفته برای عمو شیرگی که الان شده بلبل باغ عمو ....ای خدا منو از دستش خلاص کن ....
2- جوان و خوشتیپ است با چشمانی آبی ، میگن شهردار است و انگار تو شهرداری قالی می بافه . قبلا قالی مهرورزی می بافت اما حالا قالی سازندگی می بافه . چیزی نداره و کار مثبت و بدرد بخوری هم بلد نیست .اما خوب خالی بند است . همه سرمایه اش همون چشمان ابی اش است که جونم میره براش قبلا هم اومده خواستگاریم اما اون لحظه اخر قهر کرد و رفت ...
3- میگن خیلی عادل است اما من که عدالتی از او ندیده ام ، معتاد به مواد مخدر است . اگه عمو منو مجبور کنه صیغه اش بشم راه به راه باید براش منقر و آتیش درست کنم ...
4- یه آخوند 72 ساله که همیشه خواب است . آخه این هم شد خواستگار . از خدا میخوام کمک کنه که صیغه اش نشم. استاد تقیه است . برای اینکه شوهرم بشه حاضره هر کاری بکنه . بابا من جوانم و سی سال دارم . خاک بر سرش این پیرمرد هوس باز .
5- این واقعا روحانی است . وقتی کار میدم دستش بی عرضگی میکنه و هیچ غلطی نمی کنه اما همین که کار رو از دستش میگیرم میشه منتقد و اپوزیسیون و کارشناس و... خیلی چشم هیز است ... بدم میاد کاش لنگش بشکنه و نیاد خواستگاریم .
6- خیلی ها به او میگن پدر ، حالا نمی دونم میخواد برام شوهری کنه یا پدری . اهل رفسنجان است و خیلی هم ثروتمند اما دهنش بو میده . خانوادگی دهنشون بوی نفت میده ، من که نمی تونم با یه شوهری زندگی کنم که دهنش بو بده ، تو میتونی ؟
7- اون قدیما که دختر بچه بودم و آمریکا به من نظر بد داشت و عراق هم به من تجاوز کرد این اقا مهندس تتیش مامانی شوهرم بود . آدم بدی نیست ولی نمی تونه از زن و بچه اش محافظت کنه . وقتی شوهرم بود همه چیز کوپنی بود . حتی خوابیدن هم کوپنی بود . بعضی ها به او میگفتن مهندس کوپنی به جای مهندس موسوی خدا نکنه دوباره شوهرم بشه .
8- این یارو میگن دکترای کودکان است . از ولایات عمو شیرگی هم هست .اگه زنش بشم راه به راه باید بچه بیارم و سرباز امام زمان بزرگ کنم . شاید هم گوشت جلو توپ و تانگ دشمن . سابقه خوبی نداره . در امضای قرار دادهای تحقیر کننده و ننگین سرآمداست . خیلی بز دل و مذخرف است . یه زمانی وزیر خارجه بوده . خدا کنه بمیره که اگه پا چفت بیاد خواستگاریم عمو منو به او خواهد داد . عموم خیلی دوستش داره ولی من که از او متنفرم .
9- این عبد الله نوری همون کسی است که دلم میخواد صیغه اش بشم . هم کار بلد است . هم اخوند است هم ترسو نیست . اما عمو شیرگی گفته اگه این طرفا پیداش بشه میدم پاشو بشکنند . اگه کمک کنید شوهر موقتم میشه !
10- این اقا قبلا هشت سال صیغه اش بوده ام . ادم بدی نیست اما کمی ترسو است . اگه قرار باشه عبد الله نوری نتونه بیاد خواستگاریم ترجیح میدم زن صیغه ای همین سید بشم تا اون کسانی که عمو شیرگی برام انتخاب میکنه . حد اقل این خاتمی روی صندلی میشینه و با دست غذا نمی خوره . با دهن پر حرف نمی زنه و منو اجاره نمیده به نامحرم ها و اعراب . البته یه اشکال کوچولو داره ، روم به دیوار جهاز جنسی مردونگی اش کوچیکه . ولی به هر حال از شوهر الانم خیلی بهتره .
حالا کیو انتخاب کنم ؟ البته من که کاره ای نیستم . عمو شیرگی تا چه بخواد . مگر اینکه همه بیان پای صندوق رای !