حق مسلم ما

تیر ۲۸، ۱۳۹۱

درباره حجاب و حجاب کودکان


آیا می توان هم لیبرال بود و هم با حجاب اجباری موافق بود؟
بدیهی است که پاسخ به این پرسش منفی است. از اصول بنیادین لیبرالیسم برداشت می شود که افراد محقند هر گونه پوششی که می خواهند داشته باشند تا آنجا که این حق موجب نقض حقوق بنیادین دیگر افراد نشود. از آنجا که حجاب نداشتن، هیچ یک از حقوق بنیادین دیگر افراد همچون حق حیات، مالکیت …. را به خطر نمی اندازد بنابراین حجاب اجباری یکی از مصادیقی است که در آن حقوق مسلم افراد بدون هیچ گونه توجیه منطقی، مشروع و مناسبی نقض می شود. بدین معنا کسانی که از حجاب اجباری دفاع می کنند لیبرال نیستند.
آیا حجاب محدودیت است؟
حجاب اساسا مفهومی مذهبی است و بدین معنا شک نوعی از محدودیت است. حجاب در معنای مذهبی آن بخشی از محدودیتهایی است که یک فرد مومن می بایست بپذیرد تا در پیشگاه خداوند مقرب شده، پاداش دریافت دارد. این محدودیتها که طیف گسترده ای از امور ممنوعه دینی را در بر می گیرند را گناه می نامند. گناهان را می توان در دو دسته کلی رده بندی کرد. دسته اول گناهان را می توان اموری دانست که  متوسط عقول علمای عالم یا عقل سلیم آنها را اموری غیراخلاقی می یابد. دروغ گفتن یا قتل کردن در این دسته از گناهان هستند. دسته دوم گناهان، گناهانی هستند که با عقل سلیم نمی توان آنها را در رده امور غیراخلاقی جای داد. روزه نگرفتن، حجاب نداشتن، شراب خوردن و … را می توان در این رده از امور جای داد. گزاره های دینی مرتبط با این امور را تنها از منظر درون دینی می توان توجیه کرد. بدین معنا حجاب محدودیت است،  حجاب محدودیتی است که نمی توان آن را با عقل سلیم توجیه کرد، و در مسئله حجاب، موضوع محدودیت یک حق مسلم بشری است. دوگانه حجاب ـ بی حجابی دوگانه  محدودیت ـ آزادی است. حجاب تنها در شرایطی قابل توجیه است که یک فرد عاقل و بالغ که می تواند برای خود تصمیم بگیرد به صورتی آزادانه تصمیم بگیرد این محدودیت را بر خود و فقط بر خود تحمیل کند.
آیا حجاب می بایست برای کودکان ممنوع باشد؟
نباید این نکته را از نظر دور داشت که  والدین بر کودک ولایت دارند، به این معنی که برخی حقوق کودک تا زمانی که به سن قانونی نرسیده است به والدین منتقل می شود. والدین این حق را دارند که بخواهند ارزشهای فرهنگی که بدان محقند را به فرزندان خود آموزش دهند. اما باید دقت کرد که ولایت والدین بر کودک تا حدی نیست که آنها بتوانند حقوق اساسی کودک را تضییع کنند. به عنوان مثال والدین می توانند تصمیم بگیرند فرزندشان را به مدرسه دولتی، خصوصی یا مدرسه خانگی بفرستند اما نمی توانند تصمیم بگیرند که فرزندشان باید بی سواد بماند، در چنین صورتی وظیفه دولت است که وارد عمل شده، والدین خطاکار را مجازات نموده، سرپرستی کودک را بالکل یا در آن امر خاص بر عهده بگیرد.
گفتیم که حجاب محدودیتی است بر نوعی از آزادی مشروع افراد بشر و به همین دلیل تنها کسی که می تواند چنین محدودیتی را روا بدارد، خود فرد است که با اختیار کامل و در صحت و سلامت عقلی این تصمیم را گرفته باشد. پس در وضعیتی که شرایط چنین انتخابی فراهم نباشد بی حجابی بر حجاب اولویت دارد. نکته ای که درباره حجاب کودکان مطرح می شود این است که آیا کودکان از بلوغ عقلی لازم برای اختیار حجاب برخوردارند یا اینکه در عمل این خانواده ها هستند که حجاب را بر کودک تحمیل می کنند. به نظر می رسد بتوان با اطمینان خوبی مدعی شد که تا زمانی که کودک به رشد عقلی نرسیده است (اینکه چه سنی را برای چنین رشدی باید در نظر گرفت بحثی جانبی است.) تصمیم خانواده در باب او مبنی بر اختیار حجاب از جنس تصمیمات نامشروع و ضایع کننده حقوق اساسی کودک است. بدین معنی در عالم نظر می توان مدعی شد که حجاب کودکان می بایست توسط دولت غیرقانونی اعلام شود  همانطور که به مدرسه نفرستادن کودکان غیرقانونی است.
مسئله در عمل
مسئله در عمل اما پیچیده تر از این حرفهاست. اجبار فرد برای استفاده از حقوق بدیهیش در امور مرتبط با مذهب که بیش از آنکه با عقل سر و کار داشته باشد با عاطفه، ترسها و امیدهایی عمیق سر و کار دارد می تواند نتیجه ای به تمامی معکوس داشته باشد. بهترین روش برای یک دولت لیبرال در ایران در برخورد با حجاب کودکان اول آن است که مراجع مذهبی تشویق شوند که سن بلوغ کودکان را از ۹ سال افزایش داده و  به پانزده سال برسانند تا خانواده های مذهبی توجیه شرعی لازم برای بی حجابی کودکان را بیابند. ثانیا آنکه در مدارس به کودکان آموزش داده شود که بی حجابی از حقوق آنها بوده و خانواده ها حق ندارند آنان را مجبور کنند، حجاب داشته باشند. کودک باید تعلیم ببیند که در صورت مجبور شدن به داشتن حجاب توسط خانواده می تواند از والدین شکایت کند و حکومت به شکلی تمام قد از او حمایت خواهد کرد. ثالثا قانونگزار می بایست مجازاتی سنگین برای خانواده هایی که علیرغم میل کودک او را مجبور به حجاب داشتن می نمایند در نظر بگیرد، تا مجبور ساختن کودکان به حجاب داشتن  از جانب خانواده ها از یک قاعده به یک استثنا بدل شود. ( سعید قاسمی نژاد )